آیا در عصر دیجیتال تئاتر همچنان می تواند پاسخگوی دغدغه های مردم این عصر باشد؟
در مقاله ای با عنوان آیا در عصر دیجیتال، نمایش همچنان موضوعیت خواهد داشت؟ هنرمندان برجسته تئاتر (بازیگران، کارگردانان، تهیهکنندگان و…) به جست و جوی پاسخ این سئوال پرداختند که در مقاله ای به قلم دکتر کریگ لمبرت، معاون سردبیر مجلهی هاروارد منتشر شده است. این مقاله توسط گروه تئاتر اگزیت ترجمه و در اختیار هنرآنلاین قرار گرفته است. بخش دوم این مقاله را در اینجا می خوانید: ...
شهربازی با نورپردازی صحنهای
جان لیتگو میگوید: "برادوی امروز بسیار عجیب شده است. درست مانند شهربازی تئاتری!" در این صورت، کاری موفق و بلندمدت در مرکز شهر بوده است. شوهایی که در "برادوی" به صحنه میآیند-عملاً تعداد مشخصی از تئاترها در میدان تایم و اطراف آن- از نظر مالی قویاً موفق هستند. بر اساس آمار لیگ برادوی مجموع درآمد گیشه در سال حدود یک میلیارد دلار است، به علاوه ۱ میلیارد دلار که از تئاترهایی که به عنوان بخشی از تور خود در آنجا اجرا میکنند گرفته میشود، که به گفته تام مک گارت رئیس کیبرند اینترتینمنت، "در کسب و کار رسانه چندان زیاد نیست." شرکت او یکی از تهیهکنندگان اصلی تئاتر زنده از جمله نمایشهای برادوی و نیز تورهای اجرای تئاتر است. (گیشه سینماها در آمریکا و کانادا در سال ۲۰۱۰، ۱۰/۶ میلیارد دلار بوده است.) وی میافزاید: "اما با این حال در اوج ریاضت اقتصادی اخیر، برادوی یک سال بیسابقه و رکورددار داشته است."
نزدیک به نیمی از شوهای برادوی نمایش عادی هستند، اما نمایشهای موزیکال، هم از نظر مخاطب و هم درآمد غالب هستند. تئاترهای برادوی بخش عمدهی مخاطبان خود (۶۲٪) را از میان گردشگران جذب میکند، که نزدیک به دو سوم آنها درآمدی بالای ۷۵ هزار دلار در سال دارند و ۶۶٪ آنها زن هستند. (بالاتر از ۵۵٪ درصد در سال ۱۹۸۰) این بخش همچنان سودآور است، با وجود اینکه از هر ۸ تولید جدید، تنها یکی موفق میشود. با این وجود که سرمایهگذاری مطمئنی نیست، اما یک کار پرفروش میتواند سرمایه تولید را در سال ۸۰ به ۱ بازگرداند. همچنین حمایتکنندگان از بازتولید یکی از شوهای مشهور توانستهاند حدوداً ۲۰ به ۱ از سرمایه اولیه کسب درآمد کنند، در حالیکه اثر نیز همچنان روی صحنه و در حال فروش است.
مکگارت میگوید: "برادوی کسبوکاری پرهزینه است. جریان اصلی است-برای اینکه تجربی باشد ساخته نشده است، همچنان که استودیوهای فیلمسازی وقتی به عنوان فیلمساز مستقل عمل میکنند، همان تولیدات همیشگی خود را نمیسازند." اما به گفته او تفاوت اصلی تئاتر با سینما این است که "میتوان یک فیلم را بر روی هزار پرده یا پنجهزار پرده اکران کرد، اما یک شوی برادوی محدود به ظرفیتهای تئاتر است- حتی با وجود اینکه اجراها میتوانند زمان مشخصی برای پایان نداشته باشند، اما قرار نیست صندلیهای جدید در سالنها سبز شود."
با وجود تمام ریسکها، برای کسی که سرمایه بلااستفاده دارد و تئاتر را هم دوست دارد، "فرشته" شدن میتواند بسیار هیجانانگیز باشد. میتوانید بخشی از سهام یک تئاتر موزیکال را خریداری کنید، مثلاً فقط ۲۵ هزار دلار، و به این ترتیب میتوانید یک زندگی تئاتری داشته باشید. این به این معنی است که به تمام گزینشها، کارگاهها، اجراهای آزمایشی، افتتاحیهها و مهمانیهای سرمایهگذاران تمام نمایشهای برادوی دعوت خواهید شد. به گفته مکگارت: "شما میتوانید آهنگساز را به خانه خود بیاورید تا موسیقی را بر روی پیانو خانهتان بنوازد. در مقایسه با مثلاً عضو شدن در باشگاه گلف، خیلی بیشتر میشود تفریح کرد."
ماجراجویی با تماشاچیان
دیان پائولوس مدیر هنری تئاتر رپرتوار آمریکا میگوید: "سندرمی در حرفه ما وجود دارد که تماشاچی و خصوصاً جوانترها به خاطرش مورد سرزنش واقع میشوند. آنها دیگر نمیخواهند به تئاتر بروند، چرا؟ چون تمرکز حواس ندارند. ترجیح میدهند کنترل به دست خودشان باشد، با همان دستگاههای کوچک در دستانشان. گزینههای تفریحی بسیار زیاد است. فرهنگ ما دارد به بیراهه میرود. این همیشه به نظرم تضعیفکننده بوده است، چرا که جایی برای تغییر باقی نمیگذارد. ما باید این تحلیل را برگردانیم و بگوییم: شاید تقصیر ماست. شاید تقصیر دستاندرکاران هنر است. نه فقط نویسندگان و بازیگران، بلکه تمام سیستم- شاید میبایست در بازگرداندن تماشاچی به تئاتر بهتر عمل کنیم. آیا تماشاچیان رفتهاند؟ بله. آیا عادت آمدن به تئاتر را در خود نپروراندهاند؟ بله. آیا تقصیر آنهاست؟ خیر!
پائولوس از نخستین فصلی که برای تئاتر رپرتوار آمریکا در سال ۲۰۰۹ برنامهریزی کرد، دعوت به تئاتر را به روز کرد. او بریدهای تیزر مانند از "نمایش الاغ"، الهام گرفته از "رویای نیمهشب تابستان" (بدون حتی کلمهای از شکسپیر) ساخت که در اطراف تماشاچیان با شرکت رقصندههای و آهنگهایی که توسط بازیگران خوانده میشد، به صورت زنده به اجرا درمیآمد. نمایش "الاغ"، نمایشی موفق که اجرایی بلندمدت در نیویورک داشت، برای اولین در همانجا توسط پائولوس و همسرش رندی واینر (تهیهکننده) به روی صحنه رفت و پس از آن در کمبریج، همچنان تماشاچیان را دستهدسته به تئاتر "زیرو-اَرو" تئاتر رپرتوار آمریکا میکشاند؛ جاییکه امروز نامش را به نام شخصیت اصلی نمایش، آبرون تغییر داده و تبدیل به کلوب شبانه تئاتر شده است.
پائولوس میگوید: "ما میبایست محدوده معنای تئاتر را گسترش دهیم. اگر شو به جای ساعت ۸ شب، نیمهشب شروع شود چه میشود؟ اگر مدت زمانش ۱۰ دقیقه باشد چه؟ یا یک ساعت باشد؟ اگر قبل از شروع اجرا ۴۵ دقیقه برقصید چه؟ جایی را بسازید که قوانین را درهم میشکند. آبرون امروز به گروه جدیدی از مخاطبان دست پیدا کرده است: مخاطبانی جوانتر و زیر ۳۰ سال. تماشاچیان آنهایی نیستند که به تئاتر میروند. آنها میخواهند در حضور دیگران باشند، معاشرت کنند؛ آنها به این تخلیه احتیاج دارند- که تئاتر میتواند آن را برایشان فراهم کند، چیزی مثل فستیوالهای قرن پنجم آتن، یا ماشپیتِ تئاتر شکسپیر گلوب. (ت.م: ماشپیت قسمتی از محل اجرای کنسرت راک است که جلوی سن قرار دارد و مردم در آن با موسیقی راک میرقصند) تئاتر باید جایی باشد که احساس کنید: من باید آن را تجربه کنم. نه اینکه فقط آن را بخوانید یا ببینید. مردم تشنهی تجربه هستند- آنها جان میدهند برای تجربه کردن.
تئاتر آینده تئاتری خواهد بود که فعالانه مخاطبان خود را درگیر میسازد و احتمالاً نه تنها دیوار چهارم را، که سه دیوار دیگر را نیز خواهد شکست. به عنوان مثال، به تازگى در تئاترى از نیویورك به نام "شهر ما"، تماشاچیان عملاً خود را جزئى از بازیگران یافتند. در بوستون، پروژه بازیگران شكسپیر -كه توسط بنجامین اِوِت (فارغالتحصیل موسسهی تئاتر رپرتوار آمریکا) در سال ٨٦ پایه گذارى شد- شكسپیر را در مكانهایى غیر معمول مانند فروشگاهها و كلیساها اجرا كرد و عملاً شكسپیر را به كوچه و خیابان برد. بیل راچ نیز در گذشته تئاتر کورنر اِستون را که تئاتر جامعهمحور را گسترش میداد به همراه دیگران پایهگذاری کرد و برداشتهایی از نمایشهای کلاسیک را در شهرهای کوچک و محلات تولید میکرد.
جک مگان، مدیر اداره هنر در هاروارد میگوید: "خلاصه مطلب، کار در محیطهای کوچکتر میتواند جذابتر باشد، چرا که دیگر مجبور نیستید میلیونها دلار بودجهی سرمایهگذاری شده را از طریق گیشه بازگردانید و میتوانید با ۴۰ یا ۵۰ هزار دلار تمام هزینههای کار را پوشش دهید. هر چه میزان سرمایه بیشتر باشد، تهیه کننده نیز مجبور است بیشتر به تعداد تماشاچی فکر کند و در نتیجه بیشتر نظر خود را به افراد خلاق تحمیل خواهد کرد."
تئوری آموزش تئاتری
رابرت بروستاین میگوید: "اگر کودکان در معرض هنر و موسیقی قرار نگیرند، نه هنرمند بار خواهند آمد نه تماشاچی." از آنجاییکه سیستم آموزشی، موتور اولیه پرورش نویسندگان، بازیگران، کارگردانان و دیگر دستاندرکاران موفق تئاتر است، بروستاین گله میکند که:"دورههای آموزشی هنر و فرهنگ در مدارس ابتدایی در دسترس نیست، چرا که بودجهها کاهش پیدا میکند و اولین قدم مدارس پس از کاهش بودجه، اخراج معلم موسیقی است."
تئاتر شکسپیر و شرکا در لنوکس با بردن تئاتر به مدارس محلی، عمیقاً با جامعه اطرافش پیوند خورده است. برنامه آنها که تقریباً شامل تمامی دبیرستانهای بخش برکشایر و همچنین بسیاری از مدارس ابتدایی و راهنمایی میشود، در طول سال بیش از ۴۰هزار دانشآموز و معلم را تحت پوشش اجراها، کارگاهها و کارآموزی قرار میدهند. از زمان آغاز فعالیتش در سال ۱۹۷۸، در کنار خود آنسامبل، نزدیک به یک میلیون شرکتکننده داشته است.
تینا پکر میگوید: "کار ما در مدارس به اندازه تولیدات تئاتریمان اهمیت دارد. هر زمانی که به دبیرستانی میرویم، برای شرکت در هر یک از نمایشهای شکسپیر معمولاً بین ۳۰ تا ۵۰ داوطلب داریم. آنها ابتدا نمایش را در مدرسه خودشان اجرا میکنند و سپس در فستیوال پاییزیمان چهار روز اجرای دبیرستانی بدون وقفه شکسپیر برای یکدیگر اجرا میکنند. هر کسی که داوطلب میشود و برای مصاحبه میآید، به شیوهای به کار گرفته میشود، و بیشتر بچهها سه سال تمام در برنامه شکسپیر شرکت میکنند. آنها بسیار مشتاقاند، چرا که این جایی است که میتوانند آزادانه صحبت کنند میتوانند احساساتشان را بروز دهند. ما میدانیم که این جامعه را میسازد: ما میبینیم بچههایی که این کار را انجام میدهند، چطور عمیقاً به هم وابسته میشوند."
در همین حال، در دهههای اخیر، انفجار سرگرمیها در فرهنگ عامه، هنجارهای فرهنگ جوانان را تغییر داده و موقعیت تئاتریها را ارتقا داده است. تام مکگارت میگوید: "شرایط دیگر مانند ۳۰ یا ۴۰ سال پیش نیست که تئاتری بودن یک انگ باشد. امروزه توانایی خواندن، رقصیدن و بازیگری در سطح بالا یک افتخار است و این مردم را تشویق میکند که به آن بپردازند." به دنبال بالا رفتن کیفیت برنامههای آموزش تئاتر در سطح مدارس متوسطه و دانشگاهها، تولیدات تئاتری به گفتهی مکگارت در بالاترین سطح خود در همهی دورانها قرار دارد. او معتقد است که علیرغم چالشهای اقتصادی بر سر راه تئاتر حرفهای، از نظر تعداد و تنوع تولیدات و نیز کیفیت کار بازیگران، کارگردانان و طراحان در همهی سطوح، تئاتر در عصر طلایی خود به سر میبرد.
جک مگان میگوید: "در هاروارد دانشجویان در سال بین ۴۰ تا ۶۰ نمایش به روی صحنه میبرند که هر یک بین ۴ تا ۸ شب اجرا میشود." بروستاین اشاره میکند که امکانات درونبرنامهای برای تئاتر به طور چشمگیری از زمان ورود او (به هاروارد) در سال ۱۹۷۹ افزایش یافتهاند. او به یاد میآورد: "زمانی بود که حتی یک واحد درسی تئاتر هم وجود نداشت، جز کلاس نمایشنامهنویسی ویلیام آلفرد (استاد دانشگاه و نمایشنامهنویس انگلیسی). تئاتر رپرتوار آمریکا ۱۲ دوره آموزشی مطالعات تئاتر معرفی کرد که کمیته هنرهای نمایشی آن را تصویب کرد، اما زمزمههایی به گوش میرسید. برخی از اعضا شروع کردند به درخواست مبنی بر اینکه معلمان بازیگری و کارگردانی ما میبایست مدارک تحصیلی بالا و نشریات علمی آکادمیک داشته باشند. آکادمیک شدن مرگ غریزه خلاق است. اما دانشگاهیان خلاق میدانند که نمیتوان محدودیتهای آکادمیک را بر افراد خلاق نیز اعمال کرد.
هاروارد یکی از معدود کالجهای بزرگ است که مرکز هنرهای نمایشی ندارد. پیتر سلارس در جلسه گفتگویی در تئاتر رپرتوار آمریکا با موضوع اپرای "نیکسون در چین" که برای اولین بار توسط وی کارگردانی شده و به روی صحنه رفته بود- عنوان کرد:"من به هاروارد آمدم چون هیچ دپارتمان تئاتری نداشتند؛ دانشگاههای زیادی وجود ندارند که از چنین امتیازی برخوردار باشند. تئاتر چیزی است که اصلاً داخل دپارتمان نمیگنجد. من عاشق این هستم که هنرمندان اینجا مجبور میشوند که خودشان راهشان را پیدا کنند. با این وجود، کمیته هنرهای نمایشی با ریاست مارتین پوچنر استاد تئاتر و ادبیات انگلیسی و ادبیات تطبیقی از وین، در حال ایجاد مرکز تئاتر (به پیشنهاد کارگروه هنر که در سال ۲۰۰۷ توسط پرزیدنت دروفاست به کار گرفته شد) برای تقویت -و نه تحمیل و جایگزینی- اجراهای زندهی فوق برنامه است.
این خبر خوشی برای بیل راچ است. او میگوید: "من در برخی از برنامههای بسیار منسجم تئاتر تدریس کردهام و از کار کم دانشجویان وحشتزده بودم، از اینکه چقدر فرصت بازیگری و کاگردانی و تمرین حرفه برایشان کم بود. من در هاروارد ۲۶ نمایش در هر گوشه از دانشگاه کارگردانی کردم، از زیرزمین خوابگاه، تا پلههای وایدنر."
داستانهایی که به نمایش درمیآیند
بیل راچ میگوید: "انسانهایی در یک اتاق، در حال خلق و تجربه یک داستان در کنار هم- این از بین نخواهد رفت. حتی امروز به گونهای عطش بیشتری هم برای آن وجود دارد." تینا پکر با او موافق است: "تنها از راه جمع شدن انسانها دور هم است. همان کاری که تئاتر میکند، که میتوان انسانیت را واقعاً حس کرد. حسی قوی، درونی و محسوس یک حس جمعی. آن را نمیتوان در فیسبوک احساس کرد، نمیتوان در تلویزیون آن را جست، و حقیقت را نیز در هیچ یک از اینها نمیتوان یافت."
او ادامه میدهد: "یونانیها، همه را در یک جا جمع میکردند، در دوران الیزابت هم اینچنین بود، درحالیکه بازیگران با مخاطبی حرف میزدند که گوش میکرد، نه این که نگاه کند. تغییر شکل صحنه تئاتر و به وجود آمدن قاب صحنه، تماشاچیان را از بازیگران جدا کرد و قابی یا پنجرهای را به وجود آورد که نمایش از داخل آن دیده شود. حال ما به جایی رسیدهایم که تماشاچیان و بازیگران حتی با هم در یک اتاق هم نیستند. اما پرسیدن سوال با هم- این چیزی است که اجتماع را میسازد. به عنوان یک بازیگر، وقتی که موفق هستید، آن را در بدنتان احساس میکنید، احساس میکنید که دارید به آن میرسید. تصویری درونی از نقش کسی که بازی میکنید دارید؛ که یک کل منسجم میسازد. آن را از طریق واکنش مخاطبانی که آن را درک کردهاند نیز احساس میکنید."
چنین تجربهای نمیتواند با هیچچیزی که بر صفحهی تصویر، به شکل سهبعدی یا حتی متعامل دیده میشود، جایگزین شود. تئاتر مطمئناً در آینده زنده خواهد ماند- تنها سوال این است که چه شکلی خواهد داشت؟ عطش برای داستانسرایی زنده، برای تجربه مشترک بازیگر و تماشاچی، ممکن است حتی افزایش یابد؛ اگر، و وقتی، که مردم از بستههای بینقص تدوینشده و جلاخورده و پرزرقوبرق تلویزیون و تولیدات سینمایی خسته شوند. لیتگو میگوید: "در تئاتر نوعی ظرافت شکننده وجود دارد، چرا که هر چیزی ممکن است اتفاق بیافتد. نوعی هیجان نفسگیر در تئاتر نهفته است."
همراه با جشنواره استانی تئاتر جوان سوره ماه یزد؛ یک کارگردان تئاتر: پژوهش و آموزش حلقه گمشده تئاتر شهرستان هاست. محمد جواد آقایی میبدی: جشنواره تئاتر جوان سوره ماه آینده سازان تئاتر استان را پرورش می دهد ...
به گزارش روابط عمومی حوزه هنری استان یزد: محمد جواد آقایی از هنرمندان تئاتر شهرستان میبد درباره برگزاری دومین جشنواره استانی تئاتر جوان سوره ماه گفت: این جشنواره راهکار خوبی است برای شناسایی استعدادها و زمینه مناسبی است برای رشد هنرمندان جوانی که تازه وارد این عرصه شده اند و می خواهند به صورت اصولی، تکنیکی و درست این رشته را ادامه دهند.
وی برگزاری این رویداد را لطفی در حق هنرمندان جوان و استعدادهای نوپای عرصه نمایش در استان دانست و افزود: در این جشنواره جوانان به خوبی می توانند از نظرات هیأت داوران، منتقدان و کارشناسان و همچنین از تجربه سایر گروه ها به نحو احسن استفاده کنند و سطح کیفی آثار خود را ارتقا دهند.
این کارگردان تئاتر ادامه داد: جشنواره تئاتر جوان، آینده سازان تئاتر استان را پرورش می دهد و بستر مناسب را برای بالندگی و معرفی این استعدادها به جامعه هنری استان و کشور فراهم می کند.
آقایی میبدی به مشکلات تئاتر شهرستان ها اشاره کرد و گفت: هر چند امکانات و تجهیزات در روند رشد تئاتر حائز اهمیت است اما به تکنیک بازیگر و کارگردان کمک نمی کند، تفکر و اندیشه درست است که موجب موفقیت یک اثر می شود.
این هنرمند، پژوهش و آموزش را دو عامل اساسی و ضروری برای ارتقای تئاتر درشهرستان ها برشمرد و افزود: امروز عمده ترین مشکل تئاتر شهرستان ها و حتی کشور فقدان آموزش است.
وی با بیان این که هنرمندان باید با دیدگاه پژوهشی و آموزشی در این عرصه فعالیت کنند، اظهار داشت: حوزه هنری با برگزاری دوره های آموزشی مستمر می تواند مشکل آموزش را برطرف نموده و هنرمندانی کارآزموده را به جشنواره ها معرفی کند.
وی ایجاد بخش جنبی در کنار جشنواره تئاتر جوان سوره ماه را ضروری خواند و گفت: باید در این بخش آثار کسانی که تازه کارند و به بخش نهایی راه نیافته اند، اجرا شود تا آن ها هم دیده شوند و امیدوار باشند.
دومین جشنواره استانی تئاتر جوان سوره ماه شامگاه 18 مرداد با معرفی برگزیدگان در مجتمع آموزشی ملاصدرا یزد به کار خود پایان می دهد.
سعید اسدی معتقد است ورود مباحث میان رشتهای به تئاتر این کمک را میکند که تئاتر از دریچههای متنوع مورد خوانش قرار بگیرد، زیرا پژوهش در مورد تئاتر نیازمند دیدگاه و روش است و این امر کمک میکند تا ضرورت تئاتر به عنوان یک پدیده اجتماعی ملموستر شود ...
به گزارش سایت ایران تئاتر، بیشک برای نگارش تاریخ هنر معاصر نمیتوان به تاریخنگاری رویدادهای هنر و مطالعه نوعشناسانه و سبکشناسانه آثار هنری اکتفا کرد؛ بلکه باید به این پرسش پرداخت که نظامهای قدرت چگونه فراز و فرود جریانهای هنری را جهت میدهند؟ چگونه رویدادهای هنری مانند نمایشگاهها، دوسالانهها و فستیوالهای هنری توسط نهادهای سیاسی و اجتماعی مورد حمایت قرار میگیرند؟ هنرمندان خواسته یا ناخواسته با آفرینشگری هنری به بازتولید گفتمانهای فرهنگی میپردازند؟ بر این اساس، دوره «تاریخ اجتماعی هنر معاصر»، در پی رهیافت در سیرهای فرهنگی و موضع گیریهای سبکی، تکنیکی و مضمونی است که در فضاهای اجتماعی شکل میگیرد و با نگاهی روش شناسانه در تحلیل گفتمان، فضاهای اجتماعی را مورد تحلیل قرار خواهد داد.
سعید اسدی، پژوهشگر و عضو هیئت علمی دانشگاه که در مورد ارتباط اجتماع با تئاتر پژوهشهایی موفق انجام داده، قصد دارد، دورهای با عنوان «دوره تاریخ اجتماعی هنر معاصر» را برگزار کند. او برپایی این دوره پژوهشی را مهم خواند و بیان کرد: «موضوع قابل بحث این است که هنر چگونه باعث دگرگونی فضای کلی اجتماع میشود و بر روابط اجتماعی تاثیر میگذارد.»
او ادامه داد: «در این دوره که به مدت هفت روز برگزار خواهد شد، چندین سرفصل تعیین شده که طی آن، در مورد «تاریخ اجتماعی تئاتر» صحبت خواهم کرد و روش تطبیق بین فضای اجتماعی و تئاتر را مورد بررسی قرار خواهم داد. اینکه دیدگاه تئاتر در مفهوم فضای اجتماعی و نگرش سه بعدی به جامعه چگونه شکل میگیرد؟ چگونگی ورود تئاتر به عنوان یک هنر جدید به ایران و اینکه چگونه به ضرورت تبدیل شد، و شکل سیاسی و نوینی به خود گرفت.»
این مدرس دانشگاه در ادامه افزود: «این بحث که تئاتر در ابتدا محصول دیدگاه محدودی انسان بود که توفیق پیدا کرد ، در این نقطه شکل میگیرد و این ضرورت تاریخی پیگیری میشود که چگونه تئاتر با محور جامعه و سیاست ایجاد شد؟ در این نشست ارتباط فضای اجتماعی با تئاتر در سه مقطع پایان حکومت قاجار، دوران پهلوی اول و دوران پهلوی دوم را کلیت بحث قرار خواهم داد.»
دبیر سی و چهارمین جشنواره تئاتر فجر عنوان کرد:«پژوهش درباره تئاتر نیازمند دیدگاه و روش است و تئاتر باید از دریچه علمی نگاه کند. در جهان مباحث میان رشتهای در مورد تئاتر باعث درک بهتر آن میشود. مطرح شدن این مباحث در ایران ضروری بود چراکه تئاتر میبایستی از دریچه های مختلف مورد خوانش قرار بگیرد. در واقع تئاتر پدیدهای اجتماعی است و نمیتوان آن را از اجتماع جدا کرد، چه اینکه همانگونه که تئاتر متاثر از اجتماع است بر آن تاثیر هم میگذارد. این تئاتر است که در تاریخ فرهنگی موثر است و مطالعات فرهنگی میتواند به آن بپردازد و باعث مبسوط شدن آن شود»
اسدی در پایان خاطرنشان کرد: «پژوهش باید در این راستا شکل گیرد تا جایگاه اجتماعی تئاتر را در ایران معرفی کند.»
باید گفت که از نشانه های بارز مدیریت جوامع رو به پیشرفت و مترقی، توجه و حمایت از هنر و هنرمندان به خصوص عرصه نمایش است. آموزش نمایش و توجه به تئاتر از آنجا عامل ارتقاء فرهنگ این جوامع به شمار میرود که نخستین تشکل اجتماعی بشری و یک ضرورت غیر قابل انکار برای انسان معاصر بهشمار میرود که هم از دید روانی، نقش تعدیل روانی جامعه، و هم از لحاظ تعلیمی و تربیتی نقشی به سزا در تعیین هنجارها و ناهنجاریهای اجتماع ایفا میکند. گواه بر این مدعا، تاثیر غیر قابل انکاری که چهرههای شاخص هنری بر تحولات اجتماعی و سیاسی جوامع مختلف در طول تاریخ داشتهاند...
تمرین دموکراسی با ریاضت اقتصادی
وقتی تئاتر کار میکنیم عقاید و آرایمان را مبادله میکنیم چون هنر نمایشی یک کار جمعی است و فرد محور نیست. “داشتن چنین نگرشی به تئاتر از سوی مسئولین فرهنگی و سیاستمداران کلان کشور و یا حداقل درک این نگرش، تعیین کننده شرایط حاکم بر فضای تئاتر و به تبع آن اوضاع فرهنگی جامعه است. در واقع ناشناخته ماندن ارزش و جایگاه تئاتر در کشور تنها به عدم حمایت مالی منحصر نمیشود و عدم حمایت معنوی به این هنر، بر مظلومیت آن افزوده. گذشته از حمایتهای ویژه مالی در بخشهای دیگر – مانند ورزش – در سالهای اخیر بارها شاهد بودهایم که عالیترین مقامات اجرایی کشور برای حمایت معنوی از ورزشکاران در ورزشگاهها حضور پیدا کردهاند، اما این حمایت هرگز شامل سالنهای نمایش و هنرمندان تئاتر نشده است. با این حال مسئله توجه وبازنگری به «آموزش تئاتر» موضوعیست که از دغدغههای اصلی این روزهای جامعه تئاتری ما میباشد.
«کشف استعداد» کافی نیست
در دهههای اخیر هم که در نبود سیستم آموزشی مدون و مناسب برای هنر نمایش، «استعداد ذاتی» تنها لازمه هنر نمایش دانسته میشد، تنها چشم به ظهور استعدادهای ناشناختهای دوخته بودیم که هرزگاه از گوشه و کناری، بر اساس تواناییهای خود، سربرمیآوردند و مدتی در متن توجهات قرار میگرفتند و باز به کنج فراموشی سپرده میشدند. اما امروز بر همگان واضح شده، نمایش هنری است که علاوه بر استعداد ذاتی، به توسعه مهارتها و پرورش تواناییها نیازمند است. برنامه ریزی برای پرورش استعدادهای هنری، بسیار مهم تر از کشف استعداد هاست. تنها شناسایی استعداد ها کافی نیست چون اگر این استعداد ها رها شوند به جایی نخواهیم رسید، بنابراین برنامه ریزی برای پروش استعدادها بسیار ضروری تر است. به عبارت دیگر، نهال استعداد ذاتی، با پرورش و هدایت درست به بار هنرمند بودن می نشیند. بنابراین کسب مهارت و توانایی در حوزه نمایش، و گستره و عمق اطلاعات مربوط به آن ایجاب میکند که به امر «آموزش» این هنر، توجه ویژهای معطوف گردد.
مشکل اصلی بعد از آموزش شروع میشود
تعدد دانشکدههای تئاتری و متقاضیان این رشته، بسیاری از این دانشجویان وقتی وارد دانشکده تئاتر میشوند تازه با رشته تئاتر آشنا میشوند و میخواهند این حرفه را آغاز کنند که به نظر این زمان بسیار دیر است. این روند سبب میشود وقت زیادی از اساتید صرف آموزش اطلاعات از پیش مشخص و طبقه بندی شده به دانشجویان میشود و کمتر فرصت مطالعه و عمق بخشیدن به دانش خود و نیز پژوهش و تولید مطالب جدید را می یابند و طبیعتا با این شرایط دانشگاهها تنها با هدف تولید فارغ التحصیل به فعالیت خود ادامه میدهند. در حالی که، روح آموزشهای دانشگاهی بایستی آوانگارد و معطوف به هدایت دانشجویان به سمت جستوجو و یافتن دانش باشد. همین موضوع باعث شده تا مواد درسی رشته نمایش در دانشگاهها که سالها قبل تهیه شده، متناسب با نیازها و تحولات زمان تغییر نکند و شرح درسها نیز ناقص و قدیمی بماند. شاید به همین دلیل است که همین شرح درسهای ناقص نیز اغلب به صورت سلیقهای اجرا میشود. اگرچه آموزش دانشگاهی رشته تئاتر در قالب یک دپارتمان دانشگاهی کامل سابقهای حداقل چهل ساله دارد، اما هرگز برنامه و سیاست مشخص و مدونی در زمینه آموزش تئاتر و مهمتر از آن انتخاب و آموزش واحدهای درسی مناسب وجود نداشته است.
به دنبال مراکزی که وجود ندارند!
از اقداماتی که برای مقابله با این معضل انجام گرفته، تاسیس مدارس و هنرستانهای تئاتر و نمایش است. طبیعتا برای دستیابی به یک سیستم آموزشی صحیح و پیشرفته قبل از دانشکده های تئاتر نیازمند هنرستانها و مدارس این رشته هستیم که در همه جای دنیا هم دارای اهمیت ویژه ای هستند. ایجاد و فعالیت مدارس و هنرستان های تئاتر و آموزش از سنین پایین تر باعث ایجاد سیستم آموزشی صحیح میشود و نحوه تدریس تئاتر در دانشگاهها را هم تغییر خواهد داد. در حال حاظر فعالیتی که در دانشگاهها صورت می گیرد همان است که باید در مدارس تئاتر انجام شود. پس اول باید هنرستانها فعال باشند تا بتوانیم رشد و توسعه را در دانشگاهها شاهد باشیم. اما اینگونه که پیداست هنوز مدارس و هنرستانهای تئاتر نیز ضرورت و جایگاه واقعی خود را نیافتهاند و آموزش تئاتر و مراکز آموزشی تئاتر که در گذشته در بسیاری از شهرها پایه گذاری شد، در حال حاضر تقریبا به تعطیلی کشیده شده و بیش از ۵ درصد آن ها باقی نمانده است. در صورتی که این مراکز آموزش با راه انداختن کارگاه های بازیگری و اتودکردن کارگردانی، محلی برای آموزش جدی تر تئاتر بود. تئاتر در هر سطحی است به این مراکز آموزش نیاز دارد. برای پرورش بازیگر به معلم و مربی نیاز دارد. به هر حال نمی شود که آموزش را دست کم گرفت و آن وقت انتظار رشد و توسعه تئاتر را نیز داشته باشیم.” در نهایت جوانانی که مشتاقانه خواهان فعالیت در عرصه تئاتر هستند و با مشکلات عدیدهای از قبیل کم توجهی، نبود امکانات آموزشی مناسب و … دست و پنجه نرم میکنند، خودآموزی از طریق مطالعه و ممارست را پیشنهاد میکنند.
در جستجوی آینده روشن
متاسفانه گویا جایگاه تئاتر در بهبود سلامت روانی دانشآموزان، رشد خلاقیت فردی و اجتماعی و همچنین مفرح ساختن فضای مدارس، بر مسئولان آموزش و پرورش کشور پوشیده است و معمولا به این هنر به عنوان یک سرگرمی و تفریح، و یک فعالیت فوق برنامه نگاه می کنند؛ که در مقابلِ تمام مذاکرات و سمینارهایی بزرگان، پیشکسوتان و متخصصین این رشته با موضوع جایگاه آموزش تئاتر در مدارس انجام دادهاند، سکوت کرده است و تا به حال حرکتی در این زمینه صورت گرفته است. این در حالیست که یکی از سیاستهای کلی که رهبر معظم انقلاب، در اجرای بند یک اصل ۱۱۰ قانون اساسی “ایجاد تحول در نظام آموزش و پرورش کشور” به رؤسای قوای سه گانه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ابلاغ کردند: “رشد و شکوفایی ذوق و استعدادهای فرهنگی و هنری و تقویت روحیه نشاط و شادابی در دانش آموزان” میباشد. نهادهای آموزش عمومی و خصوصا وزارت آموزش و پرورش نیز میتوانند و لازم است که در تخصص آفرینی و تربیت نسلی از هنرمندان آینده موثر باشند. مکانهای آموزشی و مدارس فضایی هستند که کودکان و نوجوانان بیشترین زمان خود را در آنجا صرف میکنند و تئاتر میتواند با ورود به سبد آموزشی مدارس کمک شایانی در بالا بردن سطح گیرایی ذهن دانشآموزان نسبت به مفاهیم درسی و آموزشی داشته باشد. واضح است که غیر از عوامل درون آموزشی بایستی نقش عوامل برون از حیطه آموزش ولی مرتبط با آن را نیز در نظر گرفت؛ مسائل مهمی مثل وضعیت اشتغال فارغالتحصیلان و تامین امنیت شغلی دانشآموختگان تئاتر که بیانگیزگی دانشجویان و در نتیجه افت کیفی آموزشها را در پی دارد. بررسی سیستم آموزشی بدون در نظر گرفتن ملاحظات کاربردی تحصیلات دانشگاهی در نظام تولید و مصرف غیر ممکن است. چشمانداز اشتغال در هر زمینهای یکی از مهمترین عوامل ارتقاء آموزشها – خصوصا از نظر ایجاد انگیزه در دانشجویان – محسوب میشود. چرا که محدویت فرصتهای شغلی موجب میشود دانشجویان، آینده روشنی پیش روی خود نبینند و به این جهت انگیزه و رغبتی برای دنبال کردن جدی آموزشها از خود نشان ندهند. البته این اثبات شده که محدودیتها مانع ادامه حیات هنر نمایش نخواهد شد، همانگونه که در طول تاریخ با همه دشواریها، این مسیر پیموده شده اما اگر میخواهیم از ارزش و برکات آن بهرهمند شویم، باید نگاهمان را به این هنر والا تغییر دهیم.
با حضور مدیرکل هنرهای نمایشی در خانه داود رشیدی، پیام جشن اردیبهشت تئاتر توسط این هنرمند پیشکسوت خوانده و از پوستر این رویداد هنری رونمایی شد ...
به گزارش سایت ایران تئاتر، عصر روز یکشنبه 23 فروردین، در دیداری که مهدی شفیعی، مدیرکل هنرهای نمایشی به مناسبت سال نو از داود رشیدی و خانواده او داشت، پیام جشن اردیبهشت تئاتر ایران توسط این هنرمند پیشکسوت خوانده و از پوستر این رویداد رونمایی شد.
در این دیدار که اتابک نادری مدیر هماهنگی امور استانها و عباس غفاری مدیر روابط عمومی ادارهکل هنرهای نمایشی هم در آن حضور داشتند، مهدی شفیعی پس از تبریک سال نو به داود رشیدی و خانودهاش، با اشاره به نامگذاری امسال به عنوان سال تئاتر از سوی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: «سال 94 را وزیر محترم، سال تئاتر نامیدند و ما خواستیم در آغاز سال جدید و در آغاز سال تئاتر در خدمت شما باشیم که از پیشکسوتان و هنرمندان شاخص این عرصه هستید؛ تا این دیدار مطلَع خوبی باشد برای تئاتر کشور.»
مدیرکل هنرهای نمایشی ادامه داد: «هر سال همزمان با روز جهانی تئاتر و شروع جشن اردیبهشت تئاتر در ایران، یکی از هنرمندان مطرحT پیامی را به این مناسبت مینویسد. این پیام به 32 استان فرستاده میشود و همه آن را طی مراسمی میخوانند. خیلی خوشحالیم که پیام امسال از سوی شما برای حانواده تئاتر ایران فرستاده میشود.»
مهدی شفیعی برای تبریک سال نو به دیدار داود رشیدی رفت
داود رشیدی هم با ابراز خوشحالی از نامیده شدن سال 94 به نام تئاتر، ابراز امیدواری کرد که با نیت خوب و پشتکار مسوولان و هنرمندان، گامهای روبهجلویی در زمینه تئاتر برداشته شود.
در ادامه این دیدار صمیمانه، پوستر جشن اردیبهشت تئاتر امسال رونمایی شد و داود رشیدی به رسم یادگار آن را امضا کرد. احترام برومند، مرضیه برومند و لیلی رشیدی نیز که در این دیدار حضور داشتند، هر کدام مطلبی کوتاه به یادگار برای جشن اردیبهشت تئاتر امسال روی این پوستر نوشتند.
متن پیام داود رشیدی برای اردیبهشت تئاتر ایران به شرح زیر است:
«زمان، بستر تجربههایی است که درپستی و بلندی روزگار تبدیل به همنوایی عشق و معرفت در دالان اندیشهورزی جهان مدرن، با ریشههایی مستحکم در روزگاران پیشین میشود و تئاتر پیوندگاهی برای تمام راستیهاست، پس جهانِ نمایش نه متعلق به کسانی خاص است و نه جامعهای ویژه، تئاتر از آنِ انسان وآیینه تمامنمای اوست. تئاتر برآیند خصائل آرمانی است. صحنه، پندارگاه اندیشهورزی در جریان تجسم احساسات بشری است. و این نقطه عطف رویارویی هنرمند و اثر هنری خویش است، که بیش و پیش از آن، خویشتن خویش را درگیر خواهد کرد. بنابراین تئاتر در راستای برداشتن فاصلهها و نزدیک کردن دلهایی از نژاد ، اقوام و طوایف مختلف جهان، در سایه پیام صلح و دوستی گام بر میدارد.
تئاتر، پیامآور همآوایی نسلهای گسیخته است، میعادگاه وصل و پیوند میان همزبانان درکنار، و دور افتاده از جور عصر ارتباطات است. تئاتر خون واحدی در شاهرگ اعصار و قرون است. تئاتر پل ارتباطی انسانهایی است که به جبر جهان مدرن، در فاصله فیزیکی یک لمس ایستادهاند وشکافشان یک اقیانوس است... و تئاتر انسان ساز است... تئاتر انسان ساز است... و تئاترانسان ساز است.
اکنون در این روزهای خوشآیند و در هوای همدلی و همزبانی، و در جمع جوانان خلاق و پیشکسوتان تجربهمند، آرزویم برای تئاتر بالندگی و رشد و توسعه آن است و برای اهالی آن یکدلی، یکرنگی وهمگرایی. باشد که همگی فرزندانی اهل باشیم؛ و برای تئاتر، اقتصادی رو به رشد، شانی مستقل و عظمتی جاودانه بیافرینیم.»
پوستر جشن اردیبهشت تئاتر ایران به دست داود رشیدی رونمایی شد
جشنهای اردیبهشت تئاتر ایران، هر سال به مناسبت بزرگداشت روز جهانی تئاتر و با هدف تکریم فعالان سال گذشته هنرهای نمایشی توسط ادارات فرهنگ و ارشاد اسلامی و انجمنهای نمایشی در سراسر کشور برگزار میشود.
جشن اردیبهشت تئاترِ امسال با حضور هنرمندان و مسئولان، روز چهارم اردیبهشت ماه از استان خراسان رضوی آغاز میشود.
از 4 بهمن قرار است که یزد میزبان جشنواره منطقه ای تئاتر معلولین باشد. از استان یزد هم دو نمایش از شهرستان ابرکوه و میبد در این جشنواره حضور دارد. نمایش سکوت روشن به نویسندگی مینا زارع و کارگردانی محمد جواد آقایی میبدی با همکاری گروه تئاتر جوان و جامعه روشن دلان میبد از 10 دی ماه 93 تمرین خود را آغاز کرد و بعد از 4 روز جهت بازبینی آماده شد ...
در این نمایش جعفر جعفرزاده ، مرتضی زارع ، سعید رضایی ، حسین برزگر ، مهدی امامی ، مهدیه کشاورز ، علی مرادی و ابوالفضل دهقانی ایفای نقش می نمایند . عوامل اجرایی این نمایش نیز به زودی مشخص خواهد شد . کارگردان نمایش در رابطه با این نمایش گفت : چون دیر به من اطلاع دادند و متن هم دیر رسید تمرین این نمایش خیلی خوب نبود . در حالی که متن نمایش نیز دارای ایرادهای بسیاری بود و ما سعی کردیم تا بسیاری از ایرادهای نمایشی متن را رفع نماییم . اما در مجموع هدف ما ایجاد انگیزه در روشن دلان عزیز می باشد و هیچ هدفی جز شادی این عزیزان نداریم . جدای از ایرادهای تکنیکی که به کار وارد است ما می خواهیم این هنر را در این قشر پویا کنیم و به نظر من برای شروع نمایش خوبی را ارائه خواهیم داد . امیدوارم با تلاش بچه ها بتوانیم در جشنواره نیز اجرای خوبی داشته باشیم .
روزهای پرحاشیه با خبرهای کذب و ساختگی و بازی با افکار هنرمندان تشنه تئاتر واقعی، سرانجام عده ای مثلا هنرمند تئاتر در استان یزد است . بدنبال آخرین بحث و گفتگو و تبادل نظر سرپرست گروه تئاتر جوان در جمع برخی از شهرستانهای استان که در خبرهای قبلی به عنوان :
عنوان گردید، تا شهرستانها کمی روشن تر در مسیر تصمیم گیری های آینده تئاتر قدم بردارند. اما در این بین باعث ناراحتی برخی هنرمندان خاص و سوء استفاده خبری بازینامه گردید که آقایی در پاسخ به این حرکت که به ظاهر دوستانه و دلسوزانه بود ولی عملا در پشت آن افکاری پلید پنهان بود، با هماهنگی دوستان تئاتری خود در شهرستانها و مرکز استان پیامی دیگر را منتشر کرد ...
بازینامه جان در چه فکری که گاهی می بینیم ساز دوستی با این و آن را می زنی و هر از گاه سفره ای رنگین برای سیر یا حتی مریض کردن برخی آدمهای ساده لوح را پهن میکنی . فکر میکنی این روش شما باعث رشد تئاتر استان خواهد شد . البته اگر صداقت را در ارائه مطلب و نظرات هنرمندان شهرستانهای استان را داشتی مطمئنا ما نیز حرفی نداشتیم . اما می بینیم که نظرات خیلی ها از شهرستانهای مختلف را در بازینامه تائید نکرده اید و فقط خبرهایی که منافع بیشتری برای شما داشته است را درج نموده اید . می توانید بگویید شما که صادقانه برای رشد تئاتر استان قدم برمیدارید چرا این حرکت را میکنید ؟ چرا نظراتی که هیچ توهین یا حرف غیر اخلاقی ندارد را در سایت منتشر نکردید ؟ چرا با توجه به نظرات شنیده شده از دوستان شهرستانی که خیلی ها نظر داده بودند شنیده شد که از بین 45 نظر به بالا فقط 16 نظر را منعکس میکنید و مابقی برای شما ارزش ندارد ؟! پس اگر این طور است شما دلیل حضورت چیز دیگری است و دوست و دشمن شدنت نیز دلیل دیگری دارد . دوست داری تا برخی را سیر وساکت ببینی و برخی را از شدت سیری یا گرسنگی مریض ببینی به نظرت زشت نیست ؟!!!! یعنی دوست ندارید تئاتر به مسیر طبیعی و درست خویش برود و باید به راهی برود که شما میخواهید ؟!!!!
کوچکترین پیامی که برای شما ارسال گردید و شما ساده از کنارش گذشتید نظر خود من بود که عنوان کرده بودم : (آقای بازینامه!! جرات دارید خودتان را معرفی کنید تا در محل دفتر نداشته ی بازینامه گفتگو کنیم!!)
می توانید بگویید چرا این خبر را نزدید ؟!!! نکند همه شما را میشناسند و هیچ شک و شهبه ای در حضور شما وجود ندارد ؟!!! چرا هستی و چرا می مانی و چگونه خواهی رفت ؟!!! چه اثرات مثبت و منفی داری؟!!! و آیا اثرات منفی بیشتری نداری ؟!!! اصلا بیخیال بیا با هم بحث و تبادل نظر کنیم و همه این گفتمان را هم در بازینامه و هم در سایت خودمان منعکس کنیم و آزادانه نظر همه دوستان تئاتری را ارائه دهیم . دوستان تئاتری ما که برخی می ترسند نظری به نام خودشان بدهند که نکند فردا حرفها بشوند و کارهایشان بر باد رود و دشمنی پیدا کنند !!! تو دیگر چرا هویتت را مشخص نمیکنی تا نترسند از قماش اینوری یا آنوری ؟!!!
در هر صورت خواستم بگویم که دوست داریم ضمن معرفی خود به هنرمندان و روشن کردن هدف خود از حضورت، صادقانه به بحث و تبادل نظر بنشینی و اجازه دهی هر نظری که غیر اخلاقی نیست درج گردد تا ما بیشتر جامعه و خانواده تئاتری خود را بشناسیم . این قایم موشک بازی ها همان رویه آدمهای دورو را می نمایاند که از هر کس خوششان نمی آید به وقتش دیوی می سازند منفور و از هر کس خوششان بیاید به وقتش بتی میسازند قابل ستایش و این غیر انسانی ترین حرکت از آدمی است ... و همین بس که امید دارم انسانیت و صداقت را محور رشد و اعتلای خود کنیم و بس ...
هنرمندی که نبض فرهنگ و هنر مردمِ کوچه و بازار بود/ مرتضی احمدی از نگاه اهالی تئاتر و سینما
هنرمندان تئاتر و سینما، مرتضی احمدی را نبض فرهنگ و هنر مردم کوچه و بازار معرفی کردند، هنرمندی که هیچگاه مانند او نخواهیم داشت...
به گزارش سایت ایران تئاتر، کمتر کسی است که با هنر مرتضی احمدی آشنا نبوده و یکی از نقشهای ماندگار او را در گوشه ذهنش حک نداشته باشد. این هنرمند پیشکسوت، یکشبه ۳۰ آذرماه بعد از ۹۰ سال زندگی سرشار از هنر و پژوهش، دار فانی را وداع گفت. در این راستا، سایت ایران تئاتر با چند نفر از هنرمندان تئاتر و سینما به گفتوگو نشسته است.
داریوش اسدزاده: دیگرفردی همانند او نخواهیم داشت
داریوش اسدزاده از همکاران و دوستان قدیمی مرتضی احمدی با اظهار تاسف به مناسبت درگذشت این هنرمند عنوان کرد: «او یکی از قدیمیترین هنرمندان تئاتر، سینما و تلویزیون بود که با داشتنن ۹۰ سال سن توانست تاثیرات فراوانی را در عرصههای متفاوت هنری بگذارد.»
او در گفتوگو با سایت ایران تئاتر افزود: «ما رفاقتی بسیار قدیمی با یکدیگر داشتیم و روزهای بسیار خوبی را با یکدیگر گذراندیم. من 20 روز پیش در منزل این هنرمند بودم و او از وضعیت مساعدی برخوردار بود. از شنیدن این خبر بسیار متاسف شدم و برای او از خداوند طلب آمرزش میکنم. ما دیگر فردی همانند او نخواهیم داشت. او هنرمندی بود که در همه عرصهها به خوبی کار کرد و آثار قابل توجهی را از خود به یادگار گذاشت.»
مهدی فخیم زاده: مرتضی احمدی، انسانی برجسته بود
مهدی فخیمزاده، بازیگر و کارگردان سینمای ایران هم درباره مرتضی احمدی گفت: «با مرتضی احمدیسالها دوست و همکار بودم. همیشه به ایشان ارادت خاصی داشتم، چرا که مرد بزرگی بود؛ نه فقط هنرمندی برجسته که انسانی برجسته بود.»
او در گفتوگو با سایت ایران تئاتر ادامه داد: «مرتضی احمدی، اطلاعات و قریحه و تبحر زیادی در زمینه لهجه تهرانی داشت و حتی کتابهایی در این زمینه چاپ کرد. او به عنوان یک بازیگر، بیان بسیار درست و خوبی هم داشت که از سابقه پیشپردهخوانیاش ریشه میگرفت. فقدان ایشان ضایعه بزرگی است و به همه هنر دوستان تسلیت میگویم.»
داود فتحعلی بیگی: به عنوان هنرمندی مردمی و نیک نفس در یادها میماند
داود فتحعلیبیگی، رئیس کانون نمایشهای آئینی سنتی، مرتضی احمدی را هنرمندی تمام عیار دانست و گفت: «او یکی از هنرپیشههای برجسته و خاطره ساز است که همیشه با صدایش در هر ذهنی به یاد خواهد ماند.»
او ادامه داد: «احمدی در مقام یک مولف و نویسنده، از نثر شیوا و دوست داشتنی برخوردار بود که در کتابهایش به خوبی قابل مشاهده است. او خدمات شایان توجهی به فرهنگ عامه کرد که ماندگار کردن بخشی از فرهنگ نمایشهای شادی آور، تصنیفها و موسیقی سنتی ایرانی از جمله آنهاست. از جمله کتابهای قابل توجه این نویسنده «کهنههای همیشه نو» است.»
این بازیگر و پژوهشگر در پایان گفتوگویش با سایت ایران تئاتر یادآور شد: «کارهای هنری و تالیفیمرتضی احمدی هیچگاه فراموش نخواهد شد. او همیشه به عنوان هنرمندی مردمی، دوست داشنتی و نیک نفس در یادها میماند.»
بهروز بقایی: مرتضی احمدی، میراثی گرانبها از خود به یادگار گذاشت
بهروز بقایی، بازیگر، کارگردان و فیلمنامهنویس ایرانی که در اثر تلویزیونی «نوعی دیگر» با مرتضی احمدیهمکاری کرده بود، مرگ این هنرمند پیشکسوت را ضایعهای بزرگی خواند. او به خبرنگار سایت ایران تئاتر گفت: «مرتضی احمدی، در دوره خودش هنرمندی نوآور و بزرگ بود. دستگاه بیات تهران را در موسیقی او باب کرد و تا قبل از او کسی این کار را نکرده بود.»
او افزود: «در کنار هنرش، او همیشه با خندهای که بر لب داشت و چهره شاد و برخورد مناسبش با دیگران، رایحه خوبی از حضورش به یادگار میگذاشت. روحش شاد باد.»
محمد حسین ناصربخت: داشتههای ما نتیجه زحمات احمدی است
محمد حسین ناصربخت، پژوهشگر و مدرس دانشگاه هم ضمن عرض تسلیت به مناسبت درگذشت این هنرمند پیشکسوت بیان کرد: «مرتضی احمدی یکی از برجستهترین بازیگران و پیشپرده خوانان دهه ۲۰ خورشیدی بود. او از جمله افرادی بشمار میرفت که با فرهنگ مردم ایران و تهران آشنایی داشت. او پاسدار فرهنگمان بود.»
او ادامه داد: «در طی سالهای اخیر، احمدی از جمله کسانی بود که داشتهها و تجربیاتش را ثبت و ضبط کرد و در این راه همت بسیاری را به کار بست. اکنون بخش عمدهای از داشتههای ما نتیجه زحمات این هنرمند بزرگوار است. او در این زمینه دانای کامل به شمار میآمد و احاطه بسیاری به فرهنگ مردم داشت.»
ناصر بخت در گفتوگو با سایت ایران تئاتر خاطرنشان کرد: «موسیقی ضربی تهران، از جمله بیات تهران که در موسیقی ما ثبت شده است، به همت مرتضی احمدی شناخته شد. از دیگر سو، او بازیگر بسیار برجستهای بود که در دورههای مختلف جشنواره بینالمللی آئینی سنتی، در کنار ما بود و تجربیات خود را در اختیارمان قرار میداد. ما هنرمند بزرگی را از دست دادیم.»
جواد انصافی: هنرمندی بیهمتا بود
جواد انصاری، بازیگر و کارگردان تئاتر و تلویزیون نیز در باره مرتضی احمدی به خبرنگار سایت ایران تئاتر گفت: « او یکی از بیهمتاترین ضربخوانهای تهران بود. ضربیخوانی و بحرطویلخوانی را هرکسی بلد نیست، اما مرتضی احمدیمرتضی احمدیر رادیو، بیات تهران میخواند و در این زمینه هم منحصر به فرد بود. خوشبختانه به درخواست شاگردانش، بسیاری از دانستههایش را کتاب کرد. جدا از کار بازیگری، در دوبله هم منحصر به فرد بود.»
او ادامه داد: «این اواخر، پسر من، امیرحسین، همیشه همراه ایشان به سر ضبط میرفت. ما همیشه همه سعیمان این بود که بتوانیم شاگردی این هنرمند پیشکسوت را بکنیم و من بسیار زیاد از او آموختم. این ضایعه را به تمام جامعه هنری تسلیت میگویم.»
مراسم تشییع پیکر زندهیاد مرتضی احمدی، روز چهارشنبه سوم دی ماه، ساعت 9 صبح از مقابل تالار وحدت به سمت قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) برگزار میشود.
سرپرست گروه تئاتر جوان غزل خداحافظی خود را خواند و آخرین نامه خود را با عنوان خداحافظ عشق من نگارش کرد ...
خداحافظ عشق من برای هجرتی است که ناگزیر رخ می دهد و تمام اهداف آن برای رسیدن به اثبات حضور انسانهایی است که با خودخواهی خود تنها منافع خود را ایجاد می نمایند و دیگران را در کرسی های انتظار می گذارند تا نوبتشان بشود و یا همین افراد را پله های ترقی خود می گذارند. این کار انتقاد شدیدی به سیستم کنونی کشور دارد و از اعماق خانواده ها تا بطن جامعه را مورد نقد و تحلیل قرار می دهد . آقایی این غزل خداحافظی را با کمک و مشاوره یکی از بهترین نویسندگان مرکز نگارش نموده است و حدود سه ماه میبد را به قصد تکمیل این کار ترک خواهد گفت .
آقایی در رابطه با پروژه نمایشی که ناقص ماند از جمله کدو گروگ ، تا آخرین نفس ... گفت که شرمنده ام ، همین . باید بگویم شرمنده ام که در بین افراد دورو دورنگ و پلیدی حضور دارم که ظاهری دوست و در پشت پرده دشمند و دکور و تمام امکانات که میلیونها هزینه برداشت با خاک یکسان کردند . متاسفم که چنین مسئولین و هنرمندانی را داریم و از خداوند جزا و عقوبت به حق و بجا را برایشان آرزمندم . چنان که خداوند می فرماید در همین دنیا عقوبت کاشته ها و کرده هایمان را باید برداشت کنیم . امید به برداشتی که منجر به روشن شدن و آگاه شدن دوستان در رابطه با ظلمی که کرده اند بشود . یا حق ...
پنجاه و دو سال است که روز هفتم فرودین ماه برابر با 27 ماه مارس، به عنوان روز جهانی تئاتر در سراسر جهان جشن گرفته می شود و پیام سالانه این روز هر سال توسط یکی از صاحب نظران و هنرمندان عرصه تئاتر ارائه می شود. امسال نیز داریو فو، هجو پرداز شهیر ایتالیایی و برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۹۷پیام این روز جهانی را خطاب به تئاتری های جهان ....
در سال 1962 میلادی برای نخستین بار انجمن جهانی تئاتر (آی.تی.آی) در هلسینکی فنلاند طرحی را برای بزرگداشت روز جهانی تئاتر ارائه داد. این طرح در نهمین کنگره انجمن جهانی تئاتر در شهر وین پایتخت اتریش با پیشنهاد "آروی کی وی ما"، رییس وقت ITT به صورت رسمی مورد پذیرش تمامی اعضای این انجمن جهانی قرار گرفت و به عنوان یک طرح سالیانه و جهانی به تصویب رسید.
از آن تاریخ تا به امروز، همه ساله در 27 مارس میلادی برابر با هفتم فروردین ماه هجری شمسی، مراکز ملی انجمن جهانی تئاتر (آی.تی.آی) که متشکل از بیش از یکصد عضو هستند، با برگزاری مراسم مختلفی، این روز را گرامی می دارند و متناسب با داشته های آیینی و نمایشی خود جشن هایی را برای معرفی و دعوت مخاطبان به دیدن نمایش های صحنه ای و میدانی برگزار می کنند.
انجمن جهانی تئاتر برای نخستین بار در سال 1948 میلادی از سوی سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد(یونسکو) و با حضور تنی چند از فعالان، صاحبنظران و کارشناسان هنر نمایش جهان تاسیس شد و به عنوان یک موسسه غیردولتی فعال درزمینه هنرهای نمایشی به صورت مشورتی و انجام فعالیت های مشترک از طرف سازمان های مرتبط با ˈیونسکوˈ با هدف بسط و توسعه تئاتر به عنوان زبانی جهانی برای انتقال مفاهیم مشترک انسانی در جهان فعالیت خود را آغاز کرد.
مهمترین اهداف آی.تی.آی که در حقیقت سنگ بنای شکل گیری این تشکل جهانی بود بر مواردی چون »اعتلای مبادلات بین المللی دانش و عمل در حیطه هنرهای نمایشی«، «برانگیختن نیروی خلاقیت و همکاری بین دست اندرکاران تئاتر»، «آگاه سازی افکارعمومی از لزوم به حساب آوردن آفرینندگی هنری در قلمرو توسعه»، «تعمیق درک مشترک برای تحکیم صلح و دوستی در میان ملت ها» و «پیوستن به دفاع از اهداف یونسکو به عنوان یک سازمان جهانی» استوار بود.
برای تحقق این اهداف کلان و رسیدن جامعه جهانی به این خواست های انسان دوستانه هر ساله انجمن های ملی آی تی آی در سراسر جهان ضمن اعلام برنامه های خود به آی. تی.آی جهانی، برنامه های خاصی را برای معرفی هنر نمایش به عموم مخاطبان به عنوانحامیان و سرمایه های اصلی تئاتر هر کشور برگزار می کنند.
در همین راستا، هر ساله یکی از شخصیت های بزرگ تئاتر و یا افرادی که به واسطه نام بزرگشان در تمامی شاخه های فرهنگی و هنری تاثیرگذار هستند، متنی را به عنوان پیام روز جهانی تئاتر بر اساس پنداشت های هنری و انتظاراتی که آنها از هنر نمایش درسال پیش رو دارند را به رشته تحریر در می آورند و در اختیار ˈآی.تی.آیˈ قرار می دهند.
این مرکز نیز پیام سال تئاتری را به تمام مراکز عضو می فرستد و این پیام پیش از انجام هر برنامه ای برای حاضران قرائت می شود و در بیش از یکصد رسانه دیداری، شنیداری و مکتوب بین المللی منتشر می شود تا عموم علاقه مندان و فعالان این هنر، تلاشخود را برای تحقق آن شعار در نمایش های تولیدی خود به کار برند.
نخستین پیام روز جهانی تئاتر توسط ˈژان کوکتوˈ (Jaean Cocteau) نمایشنامه نویس و کارگردان شهیر فرانسوی در سال 1962 میلادی بیان شد و هرساله یکی از شخصیت های بزرگ هنر نمایش و یا صاحب نامان بین المللی عرصه فرهنگ وهنر پیام روزجهانی را منتشر می کنند.
پیام امسال را «برت بایلی» نمایشنامهنویس، طراح و کارگردان اهل آفریقای جنوبی منتشر کرده است. در پیام برت بایلی آمده است:
هر جایی که جامعه انسانی وجود دارد روحیه شور و شوق مهارناپذیری از اجرا آشکار میشود. زیر درختان در دهکدههای کوچک و روی سنهایی با تکنولوژی بالا در پایتختهای جوان جهان، در سالنهای مدارس و در مزارع و معابد، در محلههای فقیرنشین (زاغهها) در میادین شهری، مراکز اجتماعی و زیرزمینهایدرون شهری، مردم یکدیگر را برای برقراری رابطه صمیمانه در جهان پر از ریا و تزویر فرا میخوانند، جهانی که ما برای بیان پیچیدگی انسانی، تنوع و ضعف خودمان در برنامه زندگی، نفس کشیدن و سر دادن صدا، ایجاد میکنیم.
ما جمع میشویم تا گریه کنیم و به خاطر بیاوریم، بخندیم و فکر کنیم، بیاموزیم و تائید کنیم و تصور کنیم. جمع میشویم تا از مهارتهای فنی شگفت زده شویم و خدایان را مجسم کنیم. تا نفس جمعیمان را در ظرفیتمان برای زیبایی و همدردی و شگرفی به کار گیریم. برای جشن گرفتن سرمایههای فرهنگی مختلف مان و برای از بین بردن مرزهایی که در میان ما ایجاد شدهاند.
هر جایی که جامعه انسانی وجود دارد، روحیه شور و شوق مهارناپذیر از اجرا آشکار میشود. تولد جامعه، همین اجتماع است که نقابها و پرسشهای سنتهای مختلفمان را پوشش میدهد. همین اجتماع است که زبانها، ریتمها و حرکاتمان را بر دوش میکشد و یک فضا را در میانمان پاک و شفاف میکند.
و ما هنرمندانی هستیم که با این روحیه باستانی کار میکنیم، احساس میکنیم که ناچار هستیم آن را از میان قلبهایمان، ایدههایمان و بدنهایمان برای آشکار کردن حقایقمان در همه اسرار درخشندهشان، عبور دهیم.
اما در این دوره که میلیونها نفر در مبارزه برای زنده ماندن هستند، زیر فشار رژیمها و سرمایهداری غارتگر قرار دارند، احساس تضاد، تنگدستی و تنگنا میکنند، در خلوتمان توسط سرویسهای سرّی مورد تاخت و تاز قرار میگیریم و سخنانمان توسط دولتهای مداخلهگر سانسور میشوند، در جنگلها همه چیز در حال نابود شدن هستند، گونهها در حال ریشه کن شدن هستند و اقیانوسها پر از سم میشوند: ما مجبور هستیم که چه احساسی از خود بروز دهیم؟
در این دنیای پر از قدرتهای نابرابر، که نظمهای برتری جویانه مختلف سعی در معتقد کردن ما برای قبول این نکته دارند که یک ملت، یک نژاد، یک جنسیت، یک اولویت جنسی، یک دین، یک ایدئولوژی، یک چارچوب فرهنگی نسبت به بقیه برتر میباشد، آیا واقعا اصرار بر اینکه هنرها بایستی از سوی برنامههای اجتماعی از محدودیت خارج شوند، قابل دفاع کردن است؟
آیا ما که هنرمندان صحنه و سن در تئاتر هستیم، به تقاضاهای عقلانی بازار محدود میشویم، یا با جدیت برای کسب قدرتی هستیم که بتوانیم، یک فضا را در قلب ها و ذهن ها پاک کنیم، مردم را اطراف خود جمع کنیم، به آنها الهام بخشیم، آنها را مجذوب و آگاه سازیم و دنیایی از امید و همکاری با آغوش باز را ایجاد کنیم؟